دستاورد بی نظیر کرونا برای بخش مسکن

از آنجا که طراحان و شهرسازان و معماران در ایجاد فرم مسکن در جامعه دخیل هستند، بنابراین می‌توان گفت اعضای جامعه‌ای هستند علمی که در شکل‌دهی به مسکن سهیم هستند.


از آنجا که طراحان و شهرسازان و معماران در ایجاد فرم مسکن در جامعه دخیل هستند، بنابراین می‌توان گفت اعضای جامعه‌ای هستند علمی که در شکل‌دهی به مسکن سهیم هستند.

با نگرشی کیفی به مسئله مسکن می‌توان گفت که بحران واقعی مسکن علاوه بر کمبود آن، در چگونگی سکونت هم است. نباید زیستن، سکونت و ساختن را مترادف با هم دانست، بلکه خانه را باید پوششی دانست که در تطابق با برخی از شرایط، رابطه صحیحی را بین محیط خارج و پدیده‌های زیستی انسان برقرار می‌سازد. در خانه می‌بایستی یک فرد یا یک خانواده زندگی کند. خانه، برای ساکنانش مرکز جهان است و برای محله‌اش شاخص‌ترین بنا در تحکیم مکان است. مسکن را در درجه اول باید یک نهاد دانست و نه یک سازه و این نهاد برای مقاصد بسیار پیچیده‌ای به وجود آمده است. از آنجا که احداث یک خانه پدیده‌ای فرهنگی به شمار می‌آید، شکل و سازمان فضایی آن به شدت تحت‌تأثیر فرهنگی است که به آن تعلق دارد. از سویی دیگر خانه از دیدگاه انسان شناختی نوعی «فرهنگ» است و ریشه‌ها، کارکردها و الگوهای فرهنگی مسکن در هر جامعه معین است.

در معماری اصیل ایرانی، در رویکرد شکلی نیز حفظ حریم خانواده کارکرد اصلی خانه سنتی ایرانی بوده است. زندگی درون دیوارهای حیاط خانه‌های مسکونی سنتی، پاسخی مناسب به مقوله امنیت خانوادگی بوده است. اما متاسفانه در خانه‌های امروزی می‌توان گفت که حریم شخصی به نوعی قربانی نیازهای اقتصادی و اجتماعی شده است. در گذار از سنت به مدرنیته، ارتباطات مکانی- فضایی ایجاد شده که در ابتدا مبتنی بر نیاز به حریم شخصی بودند، کم کم تحلیل رفته و به حداقل رسیده‌اند. اثربخشی و گیرایی روابط مکانی- فضایی گذشته نیز از بین رفته است.

این روزها که کشور ما، مانند سایر کشورهای جهان، درگیر بحران کروناست، مردم بیشتر از قبل اوقات خود را در خانه می‌گذرانند و حضور در فضا و کیفیت فضای معماری را تجربه و درک می‌کنند. اینجاست که ضرورت توجه به درک فضا و مکان و نیز توجه به معماری مطلوب کاملا آشکار است. خانه‌هایی که می‌توانند فقط به عنوان سرپناه مطرح باشند و یا برعکس، خانه‌هایی که توانسته‌اند به لحاظ تامین آرامش افراد نیز مطرح باشند.
 
شاید بتوان اهمیت موضوع را با پرسش‌هایی که در ادامه گفته شده بیان کرد. در ساعات حضور در خانه (که به عنوان یکی از فضاهای خلق شده توسط اندیشه معماران مطرح است)، این خانه فقط سرپناه است یا خوابگاه است یا محلی برای زندگی؟ کیفیت فضایی تا چه حد در خلق این فضای معماری لحاظ شده است؟ تا چه حد می‌توان آرامش و آسایش و رفاه و سرزندگی را در این فضا مشاهده کرد؟

متاسفانه در طول زمان مسکن، جایگاه ارزشی خود را از دست داده و فقط به عنوان یک سرپناه مطرح شده است. مدیران جامعه انتظار جامعه از معماری و شهرسازی را با تعابیری کلی مانند «هویت» یا «الگوی بومی» بیان می‌کنند، اما ارجاعات به تصاویر هویتی تماما متعلق به گذشته است. برای ساختن تصاویر و نشانه‌های هویتی جدید باید بین فرهنگ، عقاید، آداب، عادات، فنون، حرف کنونی و شکل دست ساخته‌ها از جمله معماری، مراحلی نامرئی از تبدیل و تبدل طی شود که جز در سایه هماهنگی بین مجموعه نیروها و نهادهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی میسر نمی‌شود. توجه به طرح معماری مناسب را می‌توان یکی از نیازهای جامعه مخاطب مسکن از جمله مسکن ملی دانست. اگر بتوان به این باور رسید که مسکن فضایی برای زندگی است و نه اینکه صرفا نگاه خوابگاهی به مسکن داشت، می‌توان به طراحی معماری مطلوب برای مسکن دست یافت.

 دکتر طاهره نصر ، عضو شورای مرکزی سازمان نظام مهندسی ساختمان کشور و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی شیراز